پس، هر پلكان بر روي هم 111 پله دارد كه هر كدام 90/6 متر طول، 38 سانتي متر عرض و 10 سانتي متر پاخيز دارد. پاخيز اين پلهها به قدري كم است كه اگر بخواهند، مي توانند سواره از آنها بالا روند. زماني كه از تخت جمشيد پاسباني نميشده، حيوانات باركش از آنها بالا و پايين ميرفتهاند؛ اما اين كه معروف است علت كوتاه گرفتن پلهها اين بوده كه سواران بتوانندبه بالاي صفه روند، اشتباهي عاميانه است و هيچ دليلي براي آن وجود ندارد. برعكس، به نظر ميآيد كه در ايران باستان با اسب به درون كاخ شاهي رفتن، ممنوع بوده و نشانه خوار داشتن بارگاه فرمانروا به شمار ميآمده است.پهن بودن پلهها و كوتاه بودن ارتفاع آنها به گمان ما براي آن بوده است كه عده بسيار زيادي از بزرگان اداري و سپاهي مملكت بتوانند به آساني، هم گروه و گفت و گو كنان از آنها بالا روند، درست به همان گونه كه اين بزرگان بر پلكان هاي آپادانا و كاخ مركزي نقش شدهاند. نبايد از ياد برد كه بسياري از اين نجبا و ريش سپيدان، بي گمان سالخورده و توان باخته بوده اند.بعضي از محققان بر آناند كه به هنگام برگزاري جشنهاي ملي، بزرگان پارسي و ايراني از طريق پلكان دست راستي بالا ميرفتهاند و نجباي قبايل ديگر از پلكان دست چپي.
كناره پلكانها داراي جان پناهي از كنگرهها چهار پلهاي زيبايي بوده كه برخي از آنها هنوز برجايند. هر كنگره 64 سانتي متر ارتفاع داشته و در جبهه پهنش تاقچهاي مستطيل شكل درآورده بودند. به نظر مي آيد كه اين كنگرهها نمودار و مظهر دژهاي پارسيان و فرورفتگي وسط آنها نمايانگر دروازه دژها بوده است.در بالا، ميان دو سر پلكان و دروازه همه ملل، جلو خان كوچكي وجود داشته است.
سنگهاي آهكي كه در ساختن اين پلكان توأمان به كار رفته، نامنظم و بسيار بزرگ اند و بدون ملاط بر روي هم چيده شده و با بستهاي تقريباً مستطيل شكل به هم پيوند خورده اند.اين نوع بستها و كار تراش سنگها بيشتر خصوصيات دوره خشايارشا را نشان ميدهد و از اين جهت بسيار احتمال دارد كه پلكان بزرگ توأمان، ساخته خشايارشا بوده باشد.
از هر تخته سنگي چهار يا پنج پله درآوردهاند و بسياري از پلهها بر اثر عبور و مرور مردمان و گزند آب و هوا ساييده شده و يا شكستگي پيدا كرده است؛ اين آسيبها را متخصصان ايتاليايي و ايراني دهه 50 شمسي زير نظر اين نويسنده تعمير كردهاند.