در نزدیکی روستای براق و در ارتفاعات تفرجگاه این روستا پناهگاهی صخره ای وجود دارد که کتیبه ای با مضمون تیراندازی شاپور ساسانی بر روی قطعه سنگی به وزن تقریبی 5 تن نقر گردیده که در دهه های اخیر توسط سوداگران اموال فرهنگی از محل اصلی جدا و در شیب تند دره قرار گرفته بود. طی بازدید کارشناسان و متخصصان حوزه میراث فرهنگی از این اثر مشخص گردید که متاسفانه به دلیل سقوط کتیبه در مکان نامناسب و گذشت سالیان متمادی در معرض عوامل جوی آسیب رسان، آلودگی های محیطی، آسیب های انسانی، گذر احشام و ... قرار گرفته بود؛ بخش های زیرین کتیبه توسط حفاران غیرمجاز تخلیه و مسیر آب دیواره صخره نیز به سمت کتیبه منحرف شده بود. لذا پایگاه میراث جهانی تخت جمشید به عنوان حافظ آثار تاریخی با اتکا به استادکاران حفاظت و مرمت، کارشناسان متبحر این عرصه، باستان شناسان، زبان شناسان و نیروهای فنی انتقال و حفاظت از کتیبه را به مکان امن و محل اصلی خود در دستور کار قرار دادند و فعالیت های ارزشمندی در راستای حفاظت از این اثر انجام داد، از جمله:
1- بررسی مطالعات تاریخی و جغرافیایی اثر
2- مستندنگاری
3- بازخوانی خطوط توسط کارشناسان زبان شناسی
4- بسترسازی مناسب جهت جانمایی سنگ نبشته
5- انتقال کتیبه به نزدیکترین موقعیت نسبت به محل قرارگیری اصلی
6- آسیب شناسی و آسیب نگاری اثر
7- تثبیت و استحکام بخشی
8- نصب تابلو معرفی و هشدار در راستای حفاظت از اثر
9- محصور نمودن سنگ نوشته
در پاسخ به اظهارات واهی گزارشگر تارنمای مهرگان، باید اذعان نمود که این کتیبه در شیب تند دره افتاده بود و قسمت های اطراف آن نیز تخلیه و مسیر آب نیز به سمت آن منحرف گردیده بود که هر لحظه احتمال سقوط آن وجود داشت. به همین دلیل انتقال آن اصولی ترین کار ممکن بود. در خصوص ادعای قرارگیری اثر در مکان نامناسب نیز باید اظهار داشت که طی بررسی های کارشناسانه و میدانی از محل و همچنین کشف چندین واژه پهلوی ساسانی و خطوط جوهرنویس در دیواره غار و همچنین وجود پیشانی محوطه غارمانند، بهترین مکان برای انتقال هم به جهت سابقه تاریخی و هم حفاظتی انتخاب و پس از بسترسازی این کار انجام شد. در اینجا ذکر یک نکته با توجه به ادعای تهی در مورد عدم ضرورت جابجایی و موقعیت مناسب اثر ضروری است؛ زمانی که یک اثر ارزشمند در معرض دید گردشگران قرار می گیرد کمتر مورد تعرض و تخریب واقع می شود چرا که بر اساس تجربه ثابت گردیده گردشگران خود به حافظان اثر مبدل می شوند. بیشترین تخریب ها زمانی اتفاق می افتد که اثر در مکانی دور از انظار عمومی بوده است و این دلیل و دیگر دلایل خود یکی از موارد مسجل برای جابجایی این اثر ارزشمند بهشمار میرود.
در خصوص رفتار نامناسب مسافران نیز باید به این نکته اشاره کرد که ما یکی از بافرهنگ ترین و متمدن ترین مردم جهان را داریم. به عنوان مثال هنگامی که تیم حفاظت و مرمت، ابزار و تجهیزات سنگین را به مسافتی حدود 2 کیلومتر در شیب تند صخره ای و در مسیر خروشان آب حمل می کردند تنها مسافران بافرهنگ این تیم را یاری نمودند و خبر از منتقدانی از ایندست نبود. لذا کوتاهی یک نفر را نباید به نام یک ملت و یک کشور نوشت. کشور ما دارای هزاران اثر تاریخی و فرهنگی است که بخش ناچیزی از آن توسط نیروهای یگان میراث فرهنگی، حفاظت می شود. در واقع حفاظتگرانِ اصلی این آثار مردم بافرهنگ و با تعصب کشورمان هستند.
شایان ذکر است که عمده اخبار آسیب های وارده بر آثار تاریخی که اخیرا منتشر گردیده توسط نویسنده گزارش مذکور در تارنمای مهرگان، با برنامه ریزی و با هدف و نیت خاص نوشته میشود. ایشان متاسفانه علیرغم نداشتن هیچگونه تخصص و اشرافی نسبت به ضوابط و مقررات مرمتی اقدام به شایعه پراکنی در خصوص وضعیت اسفبار حفاظت از آثار و محوطه ها می نمایند که قصد ایشان صرفا تشویش اذهان عمومی بوده و نفعی برای میراث نخواهد داشت، از جمله اخبار کذب ایشان در خصوص تخریب نقش بهرام دوم در روستای سراب بهرام و استفاده از کارواش در پروژه مرمت کتیبه های غار حاجی آباد است که ایشان قبلاً منتشر کرده است.
در پاسخ به اظهارات یک باستان شناس جهت انتقال سنگ نبشته به موزه باید گفت با توجه به مضمون کتیبه که شرح تیراندازی شاپور اول در این مکان می باشد که آن نیز نشأت گرفته از بستر طبیعی و مکانی می باشد که به این سنگ نوشته هویت و ارزش می بخشد و همچنین معاهدات و منشورهای بین المللی، هرگونه جابجایی و انتقال آثار از محل اصلی رد شده است. از جمله ماده 6 منشور ونیز که به حفظ یک یادمان در جایگاه قرارگیری اثر اشاره دارد. ماده 7 همین منشور: یک یادمان جدایی ناپذیر از تاریخ یا موقعیت مکانی است که شواهد آن را در بر دارد. منشور بورا (1996): توجه به کلیه جنبه های فرهنگی مکان و حفاظت اهمیت فرهنگی مکان و ... . به عنوان مثال در جابجایی معبد ابوسیمبل در مصر آن را به موزه انتقال نداده و آن را به نزدیکترین و امن ترین نقطه نسبت به محل اولیه منتقل نمودند و یا کلیسای زورزور در استان آذربایجان غربی شهرستان ماکو نیز مجددا به نزدیکترین و امن ترین نقطه از محل اولیه انتقال یافت. آثار متعدد این چنینی وجود دارد که در فضای روباز قرار دارند و بر پایه معاهدات و منشورهای بین المللی بر مشارکت و همکاری مردم در امر حفاظت تاکید دارند. از جمله بند 1 معاهده ماستریخت (1999): لزوم مشارکت و همکاری مردم در طرح های مرمتی. دستورالعمل کلمبو (1993): ارتقا امور تربیتی و آموزشی جهت نگهداری و حفاظت از آثار. بیانیه استکهلم (1998): بالا بردن میزان همکاری مردم در برنامه های حفاظتی. بیانیه مکزیکوسیتی (1999): همکاری مردم محلی در سیاست گذاری های گردشگری و حفاظتی و نمونه های متعدد دیگری که همگی بر مشارکت مردم دلالت دارند و در این نوشتار نمی گنجند.
در پایان از تلاشهای همکاران پایگاه میراث جهانی تخت جمشید که در ایام کرونا و بدون هیچگونه چشمداشتی در راستای حفاظت و صیانت از میراث ارزشمند گذشتگان با جان و دل تلاش نمودند تشکر نموده و قدردان زحماتشان هستیم.