پنج شنبه, 10 مهر 1399 10:46

یادداشت حمید فدایی ، در رسای آیین مهرگان جهان بینی ایرانی با محیط عجین است

شاهنامه، مهرگان را روز چیرگی نیکی بر بدی، پیروزی کاوه آهنگر برضحاک و بر تخت نشستن فریدون شاه می داند.

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال/نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال/عنصری بلخی

مهرگان با مهر، دوستی، محبت و روشنایی پیوند دارد. روشنایی خود نمادی است از الهه مهر که همچون خورشید بی دریغ نور و محبت می گستراند و بی دلیل نیست که این ماهِ نمادین در عهد هخامنشی آغاز سال نو می شود. سالی که با مهر آغاز می گردد و با آن ایرانیان به استقبال زمستان می روند. بنابراین مهرگان آیینی می شود که در آن به پاس استواری دوستی ها و مهرورزی میان انسان ها جشن گرفته می شود.فلسفه ایرانی پیوند تنگاتنگی با محیط دارد. جهان بینی ایرانی با محیط عجین است و لاجرم لبریز از یکتا پرستی است. در فلسفه ایرانی زمان زیباست و قابل ستایش و به شکرانه آغاز هر ماه و فصل جشنی ساز می گردد و خالق زیبایی ها ستایش می شود. در فلسفه ایرانی فرقی نیست بین پاییز و بهار و هر دو نشانه هایی هستند از قدرتِ تغییرگسترِ بی منتها. بنابراین مهرگان و نوروز هر دو جشن هایی می شوند نمادگونه در ستایشِ پایانِ فصل گرما، پایان فصل سرما و آغاز بهار.این محتوای نمادگونه در بستر تاریخ بتدریج بارور شده و بیانی اساطیری می یابد؛ بیانی پر تکلف، رمزآلود و عمیق با ماهیتی آسمانی، و از آن سو که جهان بینی آدمی را به خویشتن خویش، جهان و آفریدگار بازتاب می نماید، عمیق و ارزشمند است. از آن روست که فردوسی بزرگ در بیان اسطوره ایِ شاهنامه، مهرگان را روز چیرگی نیکی بر بدی، پیروزی کاوه آهنگر برضحاک و بر تخت نشستن

فریدون شاه می داند:

فریدون چو شد بر جهان کامکار

ندانست جز خویشتن شهریاربه روز خجسته سر مهر ماه

به سر برنهاد آن کیانی کلاه

Last modified on یکشنبه, 03 اسفند 1399 11:08